معنی فارسی interpellant
B2به فردی اشاره دارد که سوالی را مطرح میکند، به ویژه در زمینه سیاست.
A person who interpelled, particularly in a parliamentary context.
- NOUN
example
معنی(example):
سوالکننده مسایل مهمی را در طول مناظره مطرح کرد.
مثال:
The interpellant raised important issues during the debate.
معنی(example):
یک سوالکننده میتواند دولت را بابت تصمیماتش پاسخگو کند.
مثال:
An interpellant can hold the government accountable for its decisions.
معنی فارسی کلمه interpellant
:
به فردی اشاره دارد که سوالی را مطرح میکند، به ویژه در زمینه سیاست.