معنی فارسی interplants
B1تعاملات و روابط بین گونههای مختلف گیاهی را بررسی میکند و به تعادل اکولوژیکی کمک میکند.
Interactions and relations among various plant species in an ecosystem.
- verb
verb
معنی(verb):
To alternate plantings of two or more species.
example
معنی(example):
اینترپلانتها به تعامل گونههای مختلف گیاهی اشاره دارد.
مثال:
Interplants refer to the interaction of different plant species.
معنی(example):
مطالعه اینترپلانتها میتواند در درک تعادل اکوسیستم کمککننده باشد.
مثال:
Studying interplants can help in understanding ecosystem balance.
معنی فارسی کلمه interplants
:
تعاملات و روابط بین گونههای مختلف گیاهی را بررسی میکند و به تعادل اکولوژیکی کمک میکند.