معنی فارسی interpoint
B1نقطهی مشترک، به معنای یافتن یک نقطه توافق یا ارتباط بین دو طرف یا بیشتر است.
A point of intersection or agreement between differing perspectives.
- NOUN
example
معنی(example):
یافتن نقطهی مشترک در بحث به ما کمک کرد تا پیش برویم.
مثال:
Finding the interpoint in the discussion helped us move forward.
معنی(example):
شناسایی نقطهی مشترک در مذاکرات اهمیت دارد.
مثال:
It's important to identify the interpoint in negotiations.
معنی فارسی کلمه interpoint
:نقطهی مشترک، به معنای یافتن یک نقطه توافق یا ارتباط بین دو طرف یا بیشتر است.