معنی فارسی interpunct
B2نقطهای که برای جداسازی کلمات یا عبارات در متون مختلف استفاده میشود.
A punctuation mark used to separate words in ancient scripts.
- NOUN
example
معنی(example):
اینترپانکت برای جدا کردن کلمات در متون باستانی استفاده میشود.
مثال:
An interpunct is used to separate words in ancient texts.
معنی(example):
شما میتوانید اینترپانکتها را در برخی از دستنویسهای قرون وسطی پیدا کنید.
مثال:
You can find interpuncts in some medieval manuscripts.
معنی فارسی کلمه interpunct
:نقطهای که برای جداسازی کلمات یا عبارات در متون مختلف استفاده میشود.