معنی فارسی intersexual

B1

به افرادی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های جنسیتی در آن‌ها با دسته‌بندی‌های معمول مرد یا زن تطابق ندارد.

Referring to people whose biological characteristics do not fit typical definitions of male or female.

noun
معنی(noun):

An intersex person.

adjective
معنی(adjective):

(of a competition, etc.) Between the sexes.

معنی(adjective):

Having both male and female characteristics, or characteristics intermediate between the sexes.

example
معنی(example):

افراد بیناسلیک ممکن است آلت تناسلی مبهمی داشته باشند.

مثال:

Intersexual people may have ambiguous genitalia.

معنی(example):

اصطلاح بیناسلیک به مجموعه‌ای از شرایط بیولوژیکی اشاره دارد.

مثال:

The term intersexual refers to a variety of biological conditions.

معنی فارسی کلمه intersexual

: معنی intersexual به فارسی

به افرادی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های جنسیتی در آن‌ها با دسته‌بندی‌های معمول مرد یا زن تطابق ندارد.