معنی فارسی intersexuality
C1مفهوم پیچیدهای که به تنوع ویژگیهای جنسی و هویتی مربوط میشود.
The quality or state of being intersex, encompassing a variety of biological and identity aspects.
- NOUN
example
معنی(example):
بیناجنسی به نیازهای افرادی که بیناجنس هستند توجه میکند.
مثال:
Intersexuality brings attention to the needs of those who are intersex.
معنی(example):
چارچوبهای قانونی به آرامی در حال تحول برای پرداختن به بیناجنسی هستند.
مثال:
Legal frameworks are slowly evolving to address intersexuality.
معنی فارسی کلمه intersexuality
:
مفهوم پیچیدهای که به تنوع ویژگیهای جنسی و هویتی مربوط میشود.