معنی فارسی intersoling

B1

اینترسولینگ به عمل یا تکنیک ایجاد ضمائم و اتصالات بین اجزای مختلف، به ویژه در زمینه پوشاک یا کفش‌ها اشاره دارد.

The technique of creating connections or attachments between different components, particularly in the context of footwear.

example
معنی(example):

اینترسولینگ به کفش‌های مختلف کمک می‌کند بهتر جا بیفتند.

مثال:

Intersoling allows different shoes to fit better.

معنی(example):

فرآیند اینترسولینگ می‌تواند راحتی را بهبود بخشد.

مثال:

The process of intersoling can improve comfort.

معنی فارسی کلمه intersoling

: معنی intersoling به فارسی

اینترسولینگ به عمل یا تکنیک ایجاد ضمائم و اتصالات بین اجزای مختلف، به ویژه در زمینه پوشاک یا کفش‌ها اشاره دارد.