معنی فارسی interspatial
B2فضایی بین دو یا چند نقطه، به روابط و تعاملات میان فضاهای مختلف اطلاق میشود.
Pertaining to or existing in the space between objects or within spatial relationships.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دانشمندان روابط فضایی بین ستارهها را مطالعه کردند.
مثال:
The scientists studied interspatial relationships between stars.
معنی(example):
پویاشناسی فضایی میتواند بر نحوه شکلگیری کهکشانها تأثیر بگذارد.
مثال:
Interspatial dynamics can affect how galaxies form.
معنی فارسی کلمه interspatial
:
فضایی بین دو یا چند نقطه، به روابط و تعاملات میان فضاهای مختلف اطلاق میشود.