معنی فارسی interstellary

B2

بین ستاره‌ای به فضایی اطلاق می‌شود که بین ستاره‌ها وجود دارد.

Relating to the region between stars in the universe.

example
معنی(example):

فضای بین ستاره‌ای وسیع و عمدتاً خالی است.

مثال:

The interstellary space is vast and mostly empty.

معنی(example):

اکتشاف پدیده‌های بین ستاره‌ای هدفی برای ماموریت‌های آینده است.

مثال:

Exploration of interstellary phenomena is a goal for future missions.

معنی فارسی کلمه interstellary

: معنی interstellary به فارسی

بین ستاره‌ای به فضایی اطلاق می‌شود که بین ستاره‌ها وجود دارد.