معنی فارسی intertextual
C2مفهومی که به ارتباط و وابستگی متون مختلف اشاره دارد.
The relationship and connections between different texts.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Pertaining to intertextuality; being or involving the reference to one text in another.
example
معنی(example):
ارجاعات بین‌متنی در کتاب، تجربه خواندن را غنی‌تر می‌کند.
مثال:
The intertextual references in the book enrich the reading experience.
معنی(example):
تحلیل بین‌متنی به درک تأثیر ادبیات کمک می‌کند.
مثال:
Intertextual analysis helps to understand the influence of literature.
معنی فارسی کلمه intertextual
:
مفهومی که به ارتباط و وابستگی متون مختلف اشاره دارد.
