معنی فارسی intertransversal
C1متعلق به یا مربوط به ابعاد یا زوایای متقاطع و بینابینی.
Pertaining to or involving intersections across multiple dimensions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روش متقاطع بینابینی بینشهای جدیدی به تحلیل دادهها میدهد.
مثال:
The intertransversal approach offers new insights into data analysis.
معنی(example):
تکنیکهای متقاطع بینابینی در حوزههای علمی مختلف به کار میروند.
مثال:
Intertransversal techniques are applied in various scientific fields.
معنی فارسی کلمه intertransversal
:
متعلق به یا مربوط به ابعاد یا زوایای متقاطع و بینابینی.