معنی فارسی intervalometer

B2

اینترولومتر، دستگاهی که برای کنترل زمان در عکاسی استفاده می‌شود.

A device that allows you to take pictures at regular intervals.

noun
معنی(noun):

A device that measures intervals of time.

example
معنی(example):

یک اینترولومتر کنترل عکاسی تایم‌لپس را انجام می‌دهد.

مثال:

An intervalometer controls time-lapse photography.

معنی(example):

شما می‌توانید اینترولومتر را طوری تنظیم کنید که تصاویر را در زمان‌های مشخصی ضبط کند.

مثال:

You can set the intervalometer to capture images at specific times.

معنی فارسی کلمه intervalometer

: معنی intervalometer به فارسی

اینترولومتر، دستگاهی که برای کنترل زمان در عکاسی استفاده می‌شود.