معنی فارسی intervarietal

B2

مربوط به تفاوت‌ها یا تنوع بین انواع مختلف یا گونه‌ها.

Pertaining to the differences that occur between varieties or cultivars.

example
معنی(example):

پژوهشگران در حال مطالعه‌ی تفاوت‌های بین‌گونه‌ای در محصولات هستند.

مثال:

Researchers are studying intervarietal differences in crops.

معنی(example):

هیبریدهای بین‌گونه‌ای می‌توانند ویژگی‌های منحصر به فردی نشان دهند.

مثال:

Intervarietal hybrids can exhibit unique characteristics.

معنی فارسی کلمه intervarietal

: معنی intervarietal به فارسی

مربوط به تفاوت‌ها یا تنوع بین انواع مختلف یا گونه‌ها.