معنی فارسی intollerably
B2به شدت غیرقابل تحمل، به معنای وضعیتی یا حالتی که خیلی سخت و دشوار به تحمل باشد.
In a manner that is unbearable or too much to endure.
- ADVERB
example
معنی(example):
پس از حادثه، درد به شدت غیرقابل تحمل بود.
مثال:
The pain was intolerably severe after the accident.
معنی(example):
او در طول تابستان گرما را به شدت غیرقابل تحمل یافت.
مثال:
She found the heat intolerably uncomfortable during the summer.
معنی فارسی کلمه intollerably
:
به شدت غیرقابل تحمل، به معنای وضعیتی یا حالتی که خیلی سخت و دشوار به تحمل باشد.