معنی فارسی intombment
B1عمل دفن، به معنای قرار دادن کسی یا چیزی در یک مکان مخصوص دفن.
The act of placing a dead body in a tomb.
- NOUN
example
معنی(example):
مراسم دفن هفته آینده برگزار خواهد شد.
مثال:
The intombment will take place next week.
معنی(example):
مراسم دفن سرباز با حضور بسیاری از مردم انجام شد.
مثال:
The intombment of the soldier was attended by many people.
معنی فارسی کلمه intombment
:
عمل دفن، به معنای قرار دادن کسی یا چیزی در یک مکان مخصوص دفن.