معنی فارسی intonational
B1مرتبط با نحوه بیان صداها و تن صدا در مکالمات و گفتار.
Relating to the variation of pitch in speech.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مهارتهای لحن او، سخنرانی عمومیاش را بهبود بخشید.
مثال:
Her intonational skills improved her public speaking.
معنی(example):
الگوهای لحن در زبانهای مختلف متفاوت است.
مثال:
Intonational patterns vary across different languages.
معنی فارسی کلمه intonational
:
مرتبط با نحوه بیان صداها و تن صدا در مکالمات و گفتار.