معنی فارسی intort

B1

اجبار به اعتراف یا بیان اطلاعات، به ویژه تحت فشار یا تهدید.

To obtain a confession or information by coercion or pressure.

example
معنی(example):

وکیل تلاش کرد تا اعترافی از مظنون بگیرد.

مثال:

The lawyer attempted to intort a confession from the suspect.

معنی(example):

آنها ممکن است سعی کنند تحت فشار اطلاعاتی را بگیرند.

مثال:

They might try to intort information under pressure.

معنی فارسی کلمه intort

: معنی intort به فارسی

اجبار به اعتراف یا بیان اطلاعات، به ویژه تحت فشار یا تهدید.