معنی فارسی intracortical

B1

اینترکورتیکال به اتصالات و ارتباطات درون قشر مغزی اشاره دارد.

Relating to structures or connections within the cortical layer of the brain.

example
معنی(example):

دانشمند اتصالات اینترکورتیکال در مغز را مورد بررسی قرار داد.

مثال:

The scientist examined intracortical connections in the brain.

معنی(example):

درک ارتباطات اینترکورتیکال می‌تواند به تحقیقات علوم اعصاب کمک کند.

مثال:

Understanding intracortical communication can help in neuroscience research.

معنی فارسی کلمه intracortical

: معنی intracortical به فارسی

اینترکورتیکال به اتصالات و ارتباطات درون قشر مغزی اشاره دارد.