معنی فارسی intranidal

B1

مرتبط با شرایط و محیط‌های درون گلوگاه‌ها یا نیدل‌ها.

Pertaining to conditions within a nest or a similar structure.

example
معنی(example):

محیط درون‌گروهی برای جنین‌های در حال رشد حیاتی است.

مثال:

The intranidal environment is critical for the developing embryos.

معنی(example):

شرایط درون‌گروهی می‌تواند بر نرخ بقای برخی گونه‌ها تأثیر بگذارد.

مثال:

Intranidal conditions can affect the survival rates of certain species.

معنی فارسی کلمه intranidal

: معنی intranidal به فارسی

مرتبط با شرایط و محیط‌های درون گلوگاه‌ها یا نیدل‌ها.