معنی فارسی intranslatable
B2عبارات، واژهها یا مفاهیمی که نمیتوان آنها را به زبان دیگری بهدرستی ترجمه کرد.
Words or phrases that cannot be translated accurately into another language.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی اصطلاحات به زبانهای دیگر غیرقابل ترجمه هستند.
مثال:
Some idioms are intranslatable into other languages.
معنی(example):
این مفهوم به دلیل تفاوتهای فرهنگی اغلب غیرقابل ترجمه است.
مثال:
The concept is often intranslatable because of cultural differences.
معنی فارسی کلمه intranslatable
:
عبارات، واژهها یا مفاهیمی که نمیتوان آنها را به زبان دیگری بهدرستی ترجمه کرد.