معنی فارسی intratracheal

B1

فرایند یا روش‌هایی که به درون نای انجام می‌شود، معمولاً در هنگام انجام عمل‌های پزشکی.

Referring to processes or methods that are executed within the trachea, often used in medical contexts.

example
معنی(example):

دارو به طور داخل نای برای هدف قرار دادن مستقم ریه‌ها داده شد.

مثال:

The medication was administered intratracheally to target the lungs directly.

معنی(example):

انتوباسیون داخل نای در موقعیت‌های اضطراری انجام می‌شود.

مثال:

Intratracheal intubation is performed in emergency situations.

معنی فارسی کلمه intratracheal

:

فرایند یا روش‌هایی که به درون نای انجام می‌شود، معمولاً در هنگام انجام عمل‌های پزشکی.