معنی فارسی intrenchant

B2

غیرقابل برش؛ به معنای عدم توانایی در برش یا آسیب.

Not able to cut or injure; safe in design.

example
معنی(example):

چاقو به گونه‌ای طراحی شده بود که به منظور ایمنی غیرقابل برش باشد.

مثال:

The knife was designed to be intrenchant for safety reasons.

معنی(example):

غیرقابل برش‌ها معمولاً در چاقوهای ایمنی برای جلوگیری از آسیب‌ها استفاده می‌شوند.

مثال:

Intrenchants are often used in safety knives to prevent injuries.

معنی فارسی کلمه intrenchant

:

غیرقابل برش؛ به معنای عدم توانایی در برش یا آسیب.