معنی فارسی intrigant
B2شخص یا چیزی که باعث کنجکاوی میشود یا توجه را جلب میکند.
A person or thing that arouses curiosity or interest.
- noun
noun
معنی(noun):
An intriguer.
example
معنی(example):
داستان کتاب دارای طرحی جذاب است که من را در حالت حدس نگه داشت.
مثال:
The book has an intrigant plot that kept me guessing.
معنی(example):
او شخصیتی جذاب دارد که همیشه دیگران را شگفتزده میکند.
مثال:
She is quite an intriguant person, always surprising others.
معنی فارسی کلمه intrigant
:
شخص یا چیزی که باعث کنجکاوی میشود یا توجه را جلب میکند.