معنی فارسی intumesced
B1فرم گذشته فعل تورم پیدا کردن، به معنای زمانی که یک ماده به هنگام حرارت بیشینه گسترش یافته است.
The past tense of intumesce; swelled or expanded due to heating
- verb
verb
معنی(verb):
To swell or enlarge (abnormally)
معنی(verb):
To bubble up (as the result of heating)
example
معنی(example):
فوم متورمشده فضای خالی دیوار را پر کرد.
مثال:
The intumesced foam filled the gap in the wall.
معنی(example):
پس از آتشسوزی، مواد متورمشده برای آسیب بررسی شدند.
مثال:
After the fire, the intumesced materials were inspected for damage.
معنی فارسی کلمه intumesced
:
فرم گذشته فعل تورم پیدا کردن، به معنای زمانی که یک ماده به هنگام حرارت بیشینه گسترش یافته است.