معنی فارسی inunctuosity

B1

به کیفیت نرم و چسبنده یک ماده اشاره دارد که به راحتی بر روی پوست مالیده می‌شود.

The quality of being soft and oily, often facilitating easy application.

example
معنی(example):

چسبندگی پماد باعث شد که به راحتی قابل استفاده باشد.

مثال:

The inunctuosity of the balm made it easy to apply.

معنی(example):

پوست او از چسبندگی کرم بهره برد.

مثال:

Her skin benefited from the inunctuosity of the cream.

معنی فارسی کلمه inunctuosity

: معنی inunctuosity به فارسی

به کیفیت نرم و چسبنده یک ماده اشاره دارد که به راحتی بر روی پوست مالیده می‌شود.