معنی فارسی invalidity

B1

باطل بودن به معنای نداشتن اعتبار یا صحت است.

The quality of being invalid or not acceptable.

noun
معنی(noun):

The state of being invalid; lack of validity.

example
معنی(example):

باطل بودن توافق‌نامه واضح بود.

مثال:

The invalidity of the agreement was clear.

معنی(example):

آنها درباره‌ی باطل بودن مدرک صحبت کردند.

مثال:

They discussed the invalidity of the evidence.

معنی فارسی کلمه invalidity

: معنی invalidity به فارسی

باطل بودن به معنای نداشتن اعتبار یا صحت است.