معنی فارسی inventary

B1

فهرست به معنی لیست یا ثبت نام از اقلام و محصولات است.

A complete list of items such as goods in stock or properties.

example
معنی(example):

این شرکت یک فهرست از تمام محصولاتش نگه‌داری می‌کند.

مثال:

The company keeps an inventary of all its products.

معنی(example):

این فهرست به پیگیری میزان موجودی در فروشگاه کمک می‌کند.

مثال:

The inventary helps track stock levels in the store.

معنی فارسی کلمه inventary

:

فهرست به معنی لیست یا ثبت نام از اقلام و محصولات است.