معنی فارسی inventress

B1

یک زن که اختراعات جدید ایجاد می‌کند.

A female inventor.

noun
معنی(noun):

An inventrix; a female inventor.

example
معنی(example):

اختراعی ساخت که ابزار جدیدی را ایجاد کرد.

مثال:

The inventress created a new device.

معنی(example):

او یک مخترع مشهور در صنعت فناوری است.

مثال:

She is a renowned inventress in the tech industry.

معنی فارسی کلمه inventress

: معنی inventress به فارسی

یک زن که اختراعات جدید ایجاد می‌کند.