معنی فارسی inverity

C1

نادرستی یا عدم حقیقت، به معنای نبود حقیقت در چیزی.

The quality of being false or untrue.

example
معنی(example):

عدم حقیقت در رمان باعث شد که تعامل با شخصیت‌ها دشوار باشد.

مثال:

The novel's inverity made it difficult to engage with the characters.

معنی(example):

او پس از ارائه شواهد متوجه نادرستی ادعاهای او شد.

مثال:

She realized the inverity of his claims after the evidence was presented.

معنی فارسی کلمه inverity

: معنی inverity به فارسی

نادرستی یا عدم حقیقت، به معنای نبود حقیقت در چیزی.