معنی فارسی invertebrate
B2بیمهره به حیواناتی اطلاق میشود که ستون فقرات ندارند.
Animals that lack a backbone.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An animal without vertebrae, i.e. backbone.
معنی(noun):
A spineless person; a coward.
adjective
معنی(adjective):
Lacking a backbone.
example
معنی(example):
مقداری از جنس ژل در دسته حیوانات بیمهره قرار دارد.
مثال:
A jellyfish is an invertebrate animal.
معنی(example):
بیمهرگان بخش بزرگی از دنیای حیوانات را تشکیل میدهند.
مثال:
Invertebrates make up a large part of the animal kingdom.
معنی فارسی کلمه invertebrate
:
بیمهره به حیواناتی اطلاق میشود که ستون فقرات ندارند.