معنی فارسی invicted
B2محکوم و شکست خورده، اشاره به فردی که به طور خاص مورد آزار و اذیت قرار گرفته یا از جامعه یا گروهی دیگری طرد شده است.
A term referring to someone who has been condemned or subjected to harsh treatment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر انتقاد شدید از همکارانش احساس شکست کرده بود.
مثال:
He felt invicted by the harsh criticism from his peers.
معنی(example):
قاضی متهم را به خاطر اشتباهاتش محکوم کرد.
مثال:
The judge invicted the defendant for his wrongdoings.
معنی فارسی کلمه invicted
:
محکوم و شکست خورده، اشاره به فردی که به طور خاص مورد آزار و اذیت قرار گرفته یا از جامعه یا گروهی دیگری طرد شده است.