معنی فارسی invirility

C2

حالتی که مردانگی یا ویژگی‌های مردانه وجود نداشته باشد.

The quality of being unmanly or lacking masculine characteristics.

example
معنی(example):

مردانگی قهرمان در صحنه پایانی فیلم مورد سوال قرار گرفت.

مثال:

The hero's invirility was questioned in the movie's final scene.

معنی(example):

غیرمردانگی می‌تواند تمی باشد که در ادبیات مدرن بررسی می‌شود.

مثال:

Invirility can be a theme explored in modern literature.

معنی فارسی کلمه invirility

: معنی invirility به فارسی

حالتی که مردانگی یا ویژگی‌های مردانه وجود نداشته باشد.