معنی فارسی invitro
B2باروری درون لبی، فرآیندی پزشکی که در آن تخمکها در خارج از بدن زن بارور میشوند و سپس به رحم منتقل میشوند.
A medical procedure in which an egg is fertilized by sperm outside the body and then placed in the uterus.
- noun
noun
معنی(noun):
An intro that provides details of a forthcoming demoparty to which viewers are invited.
example
معنی(example):
پزشک روند باروری درون لبی را توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the process of invitro fertilization.
معنی(example):
بسیاری از زوجها تصمیم میگیرند به روشهای درون لبی برای داشتن فرزند فکر کنند.
مثال:
Many couples choose to explore invitro methods for having children.
معنی فارسی کلمه invitro
:
باروری درون لبی، فرآیندی پزشکی که در آن تخمکها در خارج از بدن زن بارور میشوند و سپس به رحم منتقل میشوند.