معنی فارسی invivid
B1غیرزنده، به توصیفهایی اطلاق میشود که فاقد زندگی و انرژی هستند و احساسات را منتقل نمیکنند.
Lacking life, energy, or vividness; not lively or expressive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گزارش به سبک غیرزنده نوشته شده بود و هرگونه توضیحات دقیقی نداشت.
مثال:
The report was written in an invivid style, lacking any detailed descriptions.
معنی(example):
یادآوری غیرزنده او از رویداد باعث شد که باور کردن داستانش سخت باشد.
مثال:
Her invivid recollection of the event made it hard to believe her story.
معنی فارسی کلمه invivid
:غیرزنده، به توصیفهایی اطلاق میشود که فاقد زندگی و انرژی هستند و احساسات را منتقل نمیکنند.