معنی فارسی iron foundry
B1کارخانهای که در آن آهن ذوب شده و شکل میگیرد.
A factory where iron is cast into shapes.
- NOUN
example
معنی(example):
کارخانه آهن قطعات فلزی تولید میکند.
مثال:
The iron foundry produces metal parts.
معنی(example):
دیدن کارخانه آهن جالب بود.
مثال:
Visiting the iron foundry was fascinating.
معنی فارسی کلمه iron foundry
:
کارخانهای که در آن آهن ذوب شده و شکل میگیرد.