معنی فارسی ironmongering

B1

فروش و ارائه انواع محصولات و تجهیزات آهنی و فولادی.

The trade or business of selling iron and ironware.

example
معنی(example):

این فروشگاه به خاطر تجهیزات آهنی خود معروف است.

مثال:

The shop is known for its ironmongering supplies.

معنی(example):

فروش آهن در قرن نوزدهم یک تجارت رونق داشت.

مثال:

Ironmongering was a thriving business in the 19th century.

معنی فارسی کلمه ironmongering

: معنی ironmongering به فارسی

فروش و ارائه انواع محصولات و تجهیزات آهنی و فولادی.