معنی فارسی ironwood
B1نوعی چوب سخت و مقاوم که معمولاً برای ساخت اشیاء استفاده میشود.
A type of very dense, hard wood.
- noun
noun
معنی(noun):
Any of a number of tree species known for having a particularly solid wood.
معنی(noun):
The wood of any ironwood tree.
example
معنی(example):
چوب آهنی به خاطر استحکامش شناخته شده است.
مثال:
Ironwood is known for its strength.
معنی(example):
این مبلمان از چوب آهنی درست شده است.
مثال:
The furniture is made of ironwood.
معنی فارسی کلمه ironwood
:
نوعی چوب سخت و مقاوم که معمولاً برای ساخت اشیاء استفاده میشود.