معنی فارسی irrationalising

B1

بی‌معنی توجیه کردن، به روندی اشاره دارد که در آن افراد تلاش می‌کنند افکار یا اعمال غیرمنطقی خود را توجیه کنند.

The act of making irrational justifications for one's decisions or thoughts.

verb
معنی(verb):

To make irrational.

example
معنی(example):

آن‌ها با نادیده گرفتن حقایق، انتخاب‌های زندگی خود را بی‌معنی توجیه می‌کنند.

مثال:

They are irrationalising their life choices by ignoring the facts.

معنی(example):

زمانی که تحت فشار هستیم، ممکن است خود را به بی‌معنی توجیه کردن تصمیمات دشوار بیابیم.

مثال:

When under pressure, we may find ourselves irrationalising difficult decisions.

معنی فارسی کلمه irrationalising

: معنی irrationalising به فارسی

بی‌معنی توجیه کردن، به روندی اشاره دارد که در آن افراد تلاش می‌کنند افکار یا اعمال غیرمنطقی خود را توجیه کنند.