معنی فارسی irreciprocal

B2

غیر متقابل، نابرابری در تبادل احساسات یا رفتارها.

Not reciprocal; lacking mutual exchange.

example
معنی(example):

روابط آنها غیر متقابل به نظر می‌رسید زیرا یکی همیشه بیشتر می‌داد.

مثال:

Their relationship felt irreciprocal as one always gave more.

معنی(example):

او محبت او را غیر متقابل یافت و احساس درد کرد.

مثال:

He found her affection to be irreciprocal and felt hurt.

معنی فارسی کلمه irreciprocal

: معنی irreciprocal به فارسی

غیر متقابل، نابرابری در تبادل احساسات یا رفتارها.