معنی فارسی irreclaimable

B2

چیزی که به دلیل وضعیت آن دیگر نمی‌توان آن را پس گرفت یا بازیابی کرد.

Something that cannot be reclaimed or retrieved.

adjective
معنی(adjective):

Incapable of being reclaimed; not reclaimable.

مثال:

irreclaimable land

معنی(adjective):

Unredeemable.

مثال:

an irreclaimable criminal

example
معنی(example):

زمین به دلیل آلودگی غیرقابل استرداد تشخیص داده شد.

مثال:

The land was deemed irreclaimable due to pollution.

معنی(example):

برخی از منابع پس از از دست رفتن غیرقابل استرداد هستند.

مثال:

Some resources are irreclaimable once lost.

معنی فارسی کلمه irreclaimable

: معنی irreclaimable به فارسی

چیزی که به دلیل وضعیت آن دیگر نمی‌توان آن را پس گرفت یا بازیابی کرد.