معنی فارسی irrecuperable
C1به وضعیتی اشاره دارد که غیرممکن است که به حالت اولیه خود بازگردد.
Not able to be recovered or restored.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Incapable of being recuperated
example
معنی(example):
آسیب غیرقابل جبران بود.
مثال:
The damage was irrecuperable.
معنی(example):
آنها اعلام کردند که وجوه غیرقابل جبران است.
مثال:
They declared the funds irrecuperable.
معنی فارسی کلمه irrecuperable
:
به وضعیتی اشاره دارد که غیرممکن است که به حالت اولیه خود بازگردد.