معنی فارسی irred
B1به معنای آشفته یا به هم ریخته.
In a state of disorder or turmoil.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زمین آشفته نشانی از مشکل در پارک بود.
مثال:
The irred ground was a sign of trouble in the park.
معنی(example):
او پس از طوفان به منطقه آشفته توجه کرد.
مثال:
He noticed the irred area after the storm.
معنی فارسی کلمه irred
:
به معنای آشفته یا به هم ریخته.