معنی فارسی irremissibleness
C1غیرقابل بخشش بودن، خاصیت یا ویژگیای که در آن چیزی نمیتواند یا نباید مغفور شود.
The state of being unable to be excused or forgiven.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل بخشش بودن او در حفظ استانداردها ستودنی بود.
مثال:
Her irremissibleness in maintaining standards was commendable.
معنی(example):
غیرقابل بخشش بودن باورهای او باعث شد که او به چشم بیاید.
مثال:
The irremissibleness of his beliefs made him stand out.
معنی فارسی کلمه irremissibleness
:
غیرقابل بخشش بودن، خاصیت یا ویژگیای که در آن چیزی نمیتواند یا نباید مغفور شود.