معنی فارسی irrespectively

B1

صرف نظر از، به معنای عدم توجه به یک موضوع یا نکته خاص است.

Without regard to considerations; without respect.

example
معنی(example):

آنها به قوانین بی‌احترامی کردند و اهمیت آنها را نادیده گرفتند.

مثال:

They treated the rules irrespectively, ignoring their importance.

معنی(example):

صرف نظر از زمان، این کار باید به پایان برسد.

مثال:

Irrespectively of the time, the task must be completed.

معنی فارسی کلمه irrespectively

: معنی irrespectively به فارسی

صرف نظر از، به معنای عدم توجه به یک موضوع یا نکته خاص است.