معنی فارسی islamicised

B1

اسلامی کردن، به معنای عمل به این‌که چیزی به اصول اسلامی طبقاتی داده شود.

Past tense of islamicise; to have made something conform to Islamic principles.

example
معنی(example):

آنها در طول سال‌ها شیوه‌های تجاری خود را اسلامی کردند.

مثال:

They islamicised their business practices over the years.

معنی(example):

در گذشته، او سنت‌های محلی مختلفی را اسلامی کرد.

مثال:

In the past, he islamicised various local traditions.

معنی فارسی کلمه islamicised

: معنی islamicised به فارسی

اسلامی کردن، به معنای عمل به این‌که چیزی به اصول اسلامی طبقاتی داده شود.