معنی فارسی islesman

B2

جزیره‌نشین، شخصی که در فضایی محصور در آب زندگی می‌کند.

A person from an island.

noun
معنی(noun):

A man who inhabits an island.

example
معنی(example):

جزیره‌نشین به شخصی گفته می‌شود که در یک جزیره زندگی می‌کند.

مثال:

An islesman is someone who lives on an island.

معنی(example):

جزیره‌نشین داستان‌هایی درباره زندگی بر روی جزیره را به اشتراک گذاشت.

مثال:

The islesman shared stories about island life.

معنی فارسی کلمه islesman

: معنی islesman به فارسی

جزیره‌نشین، شخصی که در فضایی محصور در آب زندگی می‌کند.