معنی فارسی isogamous

B1

ایزگام، وضعیتی که در آن دو نوع سلول زایشی دارای اندازه و شکل یکسان هستند.

Relating to or characterized by the production of isogametes.

example
معنی(example):

این موجود ایزگام است و دارای سلول‌های زایشی هم اندازه است.

مثال:

The organism is isogamous, having equal-sized reproductive cells.

معنی(example):

گونه‌های ایزگام می‌توانند به سرعت در محیط‌های مناسب زاد و ولد کنند.

مثال:

Isogamous species can often reproduce rapidly in suitable environments.

معنی فارسی کلمه isogamous

: معنی isogamous به فارسی

ایزگام، وضعیتی که در آن دو نوع سلول زایشی دارای اندازه و شکل یکسان هستند.