معنی فارسی isoglosses

B2

ایزوگلاس‌ها، خطوط مرزی هستند که زبان‌ها یا لهجه‌های مختلف را در یک منطقه خاص جدا می‌کنند.

Boundaries that distinguish between different linguistic features or dialects.

noun
معنی(noun):

A line on a map indicating the geographical boundaries of a linguistic feature.

example
معنی(example):

ایزوگلاس‌ها مرزهایی هستند که دیالکت‌های مختلف یا تغییرات زبانی را از هم جدا می‌کنند.

مثال:

Isoglosses are boundaries that separate different dialects or language variations.

معنی(example):

زبان‌شناسان ایزوگلاس‌ها را برای درک تفاوت‌های زبانی منطقه‌ای تحلیل می‌کنند.

مثال:

Linguists analyze isoglosses to understand regional language differences.

معنی فارسی کلمه isoglosses

: معنی isoglosses به فارسی

ایزوگلاس‌ها، خطوط مرزی هستند که زبان‌ها یا لهجه‌های مختلف را در یک منطقه خاص جدا می‌کنند.