معنی فارسی isosmotically
C1به روشی اشاره دارد که در آن غلظتها در دو طرف غشای سلولی برابر میشوند تا از تغییر شکل سلول جلوگیری کند.
In a manner that maintains osmotic balance, often used in biological contexts.
- ADVERB
example
معنی(example):
سلولها به صورت اسموتیکی درمان شدند تا شکل خود را حفظ کنند.
مثال:
The cells were treated isosmotically to maintain their shape.
معنی(example):
محلولهای متعادل شده به صورت اسموتیک برای سلامتی سلولی مهم هستند.
مثال:
Isosmotically balanced solutions are important for cellular health.
معنی فارسی کلمه isosmotically
:
به روشی اشاره دارد که در آن غلظتها در دو طرف غشای سلولی برابر میشوند تا از تغییر شکل سلول جلوگیری کند.