معنی فارسی isothermally
B1ایزوتِرمال به شرایطی اطلاق میشود که دما ثابت بماند.
In a manner that maintains a constant temperature.
- ADVERB
example
معنی(example):
این آزمایش به صورت ایزوتِرمال انجام شد تا دما ثابت بماند.
مثال:
The experiment was conducted isothermally to maintain a constant temperature.
معنی(example):
سرمادهی ایزوتِرمال مایع از جوشیدن سریع آن جلوگیری کرد.
مثال:
Isothermally cooling the liquid prevented it from boiling too quickly.
معنی فارسی کلمه isothermally
:
ایزوتِرمال به شرایطی اطلاق میشود که دما ثابت بماند.